غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
تا مینـشـینم زیر پـرچـم کـنجِ هیئت در سیـنهام داغ تو میگیرد حـرارت شکـر خـدا هـستم غـلام خـانـهزادت از کودکی در روضهها دارم اقامت از تو، به من خـیـرِ فـراوانی رسیده از من به تو تنها فقط عرضِ ارادت در حـیـرتم از لطـف و از آقـاییِ تو از بخـشـش دسـتانِ تو وقـت شهادت پـیـراهـن و انگـشـترت را دادی آقـا حاجـاتِ قـلب دشـمنت هم شد اجابت بر پیکرت یک جای بوسیدن نمیدید سرنیزهها انداخت زینب را به زحمت دیدم برای کُـشتنت ای عـشقِ مظلوم شمـشـیـرها کـردنـد با نـیـزه رقـابت در قـتـلگـاهِ تو «بُـنـیّ» گـفت مـادر من را به هم میریزد عمری این عبارت! |